بیدار می شوم تا باز بخوابم ، در بیدار شدن شتاب نمی کنم .احساس می کنم تقدیر من آنجاست ، که امکان ترس نمی یابم .
جایی که می بایدم رفت می روم ،
و می آموزم .
سلاخ خانه شماره 5 / کورت ونه گات
نه اینکه این یه تیکه منو له کنه ها ! نه ! فقط می خواستم برم دانشگاه ( شهرستان ) که به این متن برخوردم . گفتم من چرا دوباره کاری بکنم ؟ این بابا که حرف منو زده ! همین رو میذارم اینجا .
پی نوشت : حالا میخوام روز و شب بهم دیگه دروغ بگم ساعتا هم دقیق شدن
جایی که می بایدم رفت می روم ،
و می آموزم .
سلاخ خانه شماره 5 / کورت ونه گات
نه اینکه این یه تیکه منو له کنه ها ! نه ! فقط می خواستم برم دانشگاه ( شهرستان ) که به این متن برخوردم . گفتم من چرا دوباره کاری بکنم ؟ این بابا که حرف منو زده ! همین رو میذارم اینجا .
پی نوشت : حالا میخوام روز و شب بهم دیگه دروغ بگم ساعتا هم دقیق شدن
۳ نظر:
این پستت من و یاد زندگی میندازه
مفهومِ نابِ زندگی!
سلام اینجا بیا دنبالم(از راهنمایی تا ابد)
harfebifekr.blogspot.com
سلاملكم ! سلاملكم..خوب هستين؟بله :) جاتون خالي نباشه! ..خوش ميگذره درس و دانشگاه ؟!
بله شاد باشين شوما...
ارسال یک نظر